من و تو **عشقولانه**

غلط است این تفکر که بپنداریم زندگی می گذرد بپذیریم زندگی می ماند ؛ من و تو می گذریم.....!

من و تو **عشقولانه**

غلط است این تفکر که بپنداریم زندگی می گذرد بپذیریم زندگی می ماند ؛ من و تو می گذریم.....!

خودم و خودت

دو چیز در زندگی افسونم می کند:
آبی آسمان که می بینم
و می دانم نیست!
خدایی که نمی بینم
و می دانم هست!
خدایا می ترسم!می دانم و می دانی و این را بارها در خلوت خودت و خودم گفته ام اما چه کنم باز هم می ترسم،نمی دانم این ترس از بزرگی توست یا از کوچکی من،سکوت کردن در مقابل بزرگیت گناه نابخشودنی است و گفتن از بزرگیت  تنها دلگرمی زمان تنهایست،می دانم بنده خوبی نبودم می دانم بارها در کنارم بودی من ندیدم،بودی و من خود را به کوری زدم،گناه کردم و از روی آسمانت حیا نکردم،گناه کردم و سقف خانه ام را  برای پناه گناهانم سپر نمودم.
خدایا می ترسم نه از آنکه قرار است بازخواست شوم از آن می ترسم که بیایم و تو نخواهی که مرا ببینی از آن می ترسم شیطان سیه رویت در مقابل سیاهی من سپید بلوری باشد،اویی که تنها بر بنده ات سجده نکرد اما من که حتی بر تو سجده نکردم حال و روزم چگونه است
خدایا می ترسم ،فردا بیاید و من نباشم،می ترسم فردا بی من صبح شود و من دار فانی را شب بخیر گفته باشم.بیا باز خدایا برایم خدایی کن بیا و باز هم این طفل خطاکارت را ببخش،بزرگیت می دانم کم نمی شود اما به بزرگیت ببخش که تو شایسته بخشیدنی و من بی لیاقت محتاج بخشش،خدای من مدت هاست برایت ننوشتم و از عشق زمینی و این و آن تنها نوشته ام،راستش بچه ها که بیشترین زحمتشان به گردن مادرهاست،پدرهایشان را بیشتر دوست دارند و من نیز چون تو همیشه در کنارم بودی فراموشت کردم،نه که فراموش ، چون می دانستم هستی خود را به نفهمی زده ام.حال با حالی زار و چشمانی گریان برای آشتی آمده ام می گویند نماز مومن در قهر، نماز نیست آمده ام نمازم را کامل کنم،خدایا تو را می خوانم پس اجابت کن مرا.

نظرات 6 + ارسال نظر
نگین دوشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 02:13 ب.ظ

سلام خیلی قشنگ بود.

جیگر پنج‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:48 ب.ظ http://koonkoorii.blogfa.com

احسنت عالی بووود

خدا قوت

من جمعه 21 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 04:47 ب.ظ

عالی بود سبک نوشتنتم خوبه و موضوعت از اون بهتر
منم گاهی مینویسم
اما روزایی که دلتنگم انگار صادقانه تر و بی الایش تره
ادم وقتی چیزی برای از دست دادن نداره رو راست تره
یا علی
سعی کن برا اقا هم بنویس بازم بت سر میزنم

jasmina چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:27 ب.ظ

آدم برفی (زهره سادات) چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:07 ب.ظ http://mahfele-khial.blogsky.com

سلام
همیشه از این که تو قلبم خدارو دارم مسرورم. شاید گناهامون زیاد باشه، اما خدا خیلی بزرگ و مهربونه.
به روزم
نوشته های وبلاگتون خیلی قشنگ و پر معنی هستن. با تبادل لینک موافقید؟
اگه مایل بودید من رو با اسم محفل خیال لینک کنید و بعد بهم خبر بدین با چه نامی شمارو لینک کنم.
روزاتون یاسمنی

دنیا پنج‌شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:22 ق.ظ http://k7939.com

سلام .مطلب جالی بود .
از خدا پرسیدم خدایاچه چیزی تورا بیشتر ناراحت میکند خدا گفت هنگامی که بنده ای با من حرف میزند آنچنان به او توجه میکنم که انگار جز او بنده ای ندارم اما او انچنان با من حرف میزند که انگار من خدای همه هستم جز او.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد